رفتیو بی تو دلم پر درده پاییزه قلبم ساکتو سرده دل که می گفتم محرمه با من کاشکی می دیدی بی تو چه کرده ای که به شبهام صبحه سفیدی بی تو کویری بی شامم من ای که به رنجم رنگه امیدی بی تو اسیری در دامم من با تو به هرغم سنگ صبورم بی تو شکسته تاج غرورم با تو یه چشمه،چشمه ی روشن بی تو یه جادم که سوتو کورم ای که به شبهام صبحه سفیدی بی تو کویری بی شامم من ای که به رنجم رنگه امیدی بی تو اسیری در دامم من چشمه ی اشکم بی تو سرابه خونه ی عشقم بی تو خراب شادیه بی تومثل حبابه سایه آهه نقشه بر آب
در این سرای بی كسی كسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یكی زشب گرفتگان چراغ بر نمی كند
كسی به كوچه سار شب در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ كز شبی چنین سپیده سر نمی زند
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
كه خنجر غمت از این خراب تر نمی زند
گذر گهی است پر ستم كه اندرو به غیر غم
یكی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
این روزا ای گلکم
خیلی بهونه گیر شدی
نکنه می خوای بگی
از من دیگه تو سیر شدی
تو خودت خوب می دونی
که من چقدر دوستت دارم
اگه تنهام بزاری به خدا کم میارم
تو مثل نور امیدی توی زندگی من
که اگه بری میمیره بعد تو این روح و تن
مگه تو قول ندادی همیشه با من بمونی
پس چرا من رو زمین و تو روی آسمونی
گلکم دارو ندار من توئی
تو خودت اینو که بهتر می دونی
اما از وقتی که اینو فهمیدی
پر کشیده از نگات مهربونی
ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار منای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون منیادت
نمیآید که او می کرد روزی گفت گواندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستانگفتم امانم ده به جان
خواهم که باشی این زمانخندید و می گفت ای پسر آری ولیک از حد مبرچون لطف دیدم رای او
افتادم اندر پای اوگفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیانگفتم منم در دام تو چون گم شوم بی
جام تو
ای دل نمیترسی مگر از یار بیزنهار مننشنیدهای شب تا سحر آن نالههای زار منمی گفت بس
دیگر مکن اندیشه گلزار مناین بس نباشد خود تو را کآگه شوی از خار منتو سرده و من سرگران
ای ساقی خمار منوانگه چنین می کرد سر کای مست و ای هشیار منگفتم نباشم در جهان گر تو
نباشی یار منخواهی چنین گم شو چنان در نفی خود دان کار منبفروش یک جامم به جان وانگه
ببین بازار من