هروقت دلت می گیره می سوزم هروقت دلت می سوزه می میرم
خیلی دلم گیره خیلی گرفتارم دوست داشتنت
خوبه خیلی دوست دارم محبوب من چشمات به من میگن روز جدایی خیلی نزدیکه
میری نمیدونی که دور از تو دنیام چقدر غمگین و تاریکه
هروقت دلت می گیره می سوزم هروقت دلت می سوزه می میرم
خیلی دلم گیره خیلی گرفتارم دوست داشتنت
خوبه خیلی دوست دارم محبوب من چشمات به من میگن روز جدایی خیلی نزدیکه
میری نمیدونی که دور از تو دنیام چقدر غمگین و تاریکه
♥بازم که بی قرارمو دلواپس نگاه تو♥
♥تمام هستی منی بمون همیشه پیش من♥
♥اگه شدم عاشق تو نزار که بی تاب بمونم♥
♥لالایی شبام تویی نزار که بی خواب بمونم♥
♥دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی♥
♥فقط یه چیز ازت میخوام همیشه عاشق بمونی♥
چيزي نمانده است ، پشيمان كني مرا
با دست هاي عاطفه حيران كني مرا
آخر چگونه از دلت آمد بهار من!
تسليم دست هاي زمستان كني مرا
من شكوه اي نمي كنم ، اما چه عيب داشت
يك شب به باغ خاطره مهمان كني مرا
مي خواهم از جزيره چشمت گذر كنم
با يك نگاه ، طعمه ي طوفان كني مرا
هر چند باز تشنگي ام را سروده ام
مي شد پر از ترانه باران كني مرا
ای بودن با تو شقایق وار میسوزم
حروف کهنه شب را به صـبح نور می دوزم
من از عطر نگاه تو هوای تازه می گیرم
طراوت را به من بسپارکه چون پائیز دلگیرم....!
از گریه های هر شبم از شانه هایت
از این که باید بشکنم هر شب برایت
از بوسه های آخرین در زیر باران
از سرخی شرم و حیا بر گونه هایت
از آن شبی که آسمان هم گریه می کرد
با گریه می گفتم نرو...! جانم فدایت
رفتی و من در انتهای قصه ماندم
شرقی ترین شاعر شدم در کوچه هایت
از یک ترانه یک غزل تا یک قصیده
آن قدر گفتم... تا بمیرم زیر پایت