
+ نوشته شده در جمعه سی و یکم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 12:26 توسط HOSEINღMONKER
|
ميشود كمي مـــــرا دعـــــا كنيد؟!من دلم عجيب گرفتـــــه اســـــت!،
جا نميشوم نه در زميــــــــــن نه در زمــــــــــان! خستـــــه ام.....
خــــــــــــــــــدا مرا نگــــــــــاه كن!
چه ساده بودم آن هنگام که میپنداشتم شکستن دل کسی ناگوارترین حادثه عالم است
حال که دل خودم شکست
وعالمی تکان نخورد به سادگی خودم میخندم...!
سردش بود...
دلم را برایش سوزاندم...
گرمش که شد با خاکسترش نوشت
"خداحافظ"
دوســـت دارم فـــقط یـــک بـــار ســـرت را روی شـــانه ام بگـــذاری
تا تپـــش نامنـــظمِ قلـــبم را احســـاس کـــنی
امـــا از آن می تـــرسم که قـــلبم بـــه احـــترامت بـایـــستد...