همیشه میون قابه خالیه درهای بسته
طرح اندام قشنگت پاک و رویایی نشسته
کاش می شد چشمام ببینن طرح اندام تو داره
زنده می شه جون می گیره پا توی اتاق میزاره
کاش می شد صدای پات بپیچه توگوش دالون
طرف دالون بگرده سر آفتاب گردونامون
کاش می شد دوباه باغچه پر گل های تو باشه
غنچه سفید مریم با نوازش تو وا شه
کاش می شد امانمی شه ،نمی شه بیای دوباره
نمی شه دستات تو گلدون گلای مریم بزاره
کاش می شد اما نمی شه
این مرام روزگاره رفتنت همیشگی بود
دیگه بر گشتن نداره

من صبورم اما . . .
به خدا دست خودم نيست اگر مي رنجم
يا اگر شادي زيباي تو را به غم غربت چشمان خودم مي بندم .
من صبورم اما . . .
چقدر با همه ي عاشقيم محزونم !
و به ياد همه ي خاطره هاي گل سرخ
مثل يک شبنم افتاده ز غم مغمومم .
من صبورم اما . . .
بي دليل از قفس کهنه ي شب مي ترسم
بي دليل از همه ي تيرگي تلخ غروب
و چراغي که تو را ، از شب متروک دلم دور کند. . . مي ترسم .
من صبورم اما . . .
آه . . . اين بغض گران صبر نمي داند چيست
کسی به خدا گفت : اگر سرنوشت مرا تو نوشتی