⇒ ⇓ ⇔ می روم خسته و افسرده و زار⇒ ⇓ ⇔
⇒ ⇓ ⇔ سوی منزلگه ویرانۀ خویش
⇒ ⇓ ⇔ به خدا می برم از شهر شما
⇒ ⇓ ⇔ دل شوریده و دیوانۀ خویش
⇒ ⇓ ⇔ می برم، تا که در آن نقطۀ دو
ر
⇒ ⇓ ⇔ شستشویش دهم از رنگ گنا
ه
⇒ ⇓ ⇔ شستشویش دهم از لکۀ عشق
⇒ ⇓ ⇔ زین همه خواهش بیجا و تبا
ه
⇒ ⇓ ⇔ می برم تا ز تو دورش سازم
⇒ ⇓ ⇔ ز تو، ای جلوۀ امید محال
⇒ ⇓ ⇔ می برم زنده بگورش ساز
م
⇒ ⇓ ⇔ تا از این پس نکند یاد وصا
ل
⇒ ⇓ ⇔ ناله می لرزد، می رقصد اشک
⇒ ⇓ ⇔ آه، بگذار که بگریزم من
⇒ ⇓ ⇔ از تو، ای چشمۀ جوشان گنا
ه
⇒ ⇓ ⇔ شاید آن به که بپرهیزم من
⇒ ⇓ ⇔ به خدا غنچۀ شادی بودم
⇒ ⇓ ⇔ دست عشق آمد و از شاخم چید
⇒ ⇓ ⇔ شعلۀ آه شدم، صد افسوس
⇒ ⇓ ⇔ که لبم باز بر آن لب نرسید
⇒ ⇓ ⇔ عاقبت بند سفر پایم بست
⇒ ⇓ ⇔ می روم، خنده به لب، خونین دل
⇒ ⇓ ⇔ می روم، از دل من دست بدار
⇒ ⇓ ⇔ ای امید عبث بی حاصل
+ نوشته شده در جمعه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 19:6 توسط HOSEINღMONKER
|
کسی به خدا گفت : اگر سرنوشت مرا تو نوشتی