کوله بارم بر دوش... سفری باید رفت... سفری بی همراه... گم شدن تا ته تنهایی محض... باز تنهایی من با من گفت: هر کجا لرزیدی، از سفر ترسیدی، تو بگو از ته دل... من خدارا دارم.
+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۱ ساعت 16:48 توسط HOSEINღMONKER
|
کسی به خدا گفت : اگر سرنوشت مرا تو نوشتی