دیوارا پوسیده از خیسی پیشونی تو
بوی مستی می پیچه با چتر بارونی تو
انگار از خنده ی مصنوعی روزا میبینم
بوی گند عطرای شبهای مهمونی تو
توی ذهن ِ درهم و خوابای تکراری من
فکر کشتنت میاد یا فکر زندونی تو
میپیچه رایحه ای میون پرده های محو
توی کابوسی که افتاده تن ِ خونی تو
تبر خشم سکوت ِ منو فریاد میزنی
روزی که جاری میشه اشک پشیمونی تو
تو که دنیامو کشیدی به صلیب تیرگی
رنگ بالاتری از سیاهی ارزونی تو
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۸۹ ساعت 20:21 توسط HOSEINღMONKER
|
کسی به خدا گفت : اگر سرنوشت مرا تو نوشتی